بر اساس آنچه در طرح پیشنهادی قانون ناظر بر فعالیتهای سازمانهای مردم نهاد یا آنطور که از این به بعد قرار است صدایش کنند، «قانون ناظر بر مشارکتهای اجتماعی» آمده، لغت «سازمان» از عبارت سازمانهای مردم نهاد به نوعی کنار گذاشته شده و عنوان تشکلهای اجتماعی یا تشکلهای مردمی برجستهتر شده است. این اعمال تغییر به نوعی از تعریف کارایی موسسات خیریه و نیکوکاری و هر سازمانی که به نوعی با ارادهی مردمی اداره میشود گرفته شده است. موسساتی که طبق قانون باید غیر دولتی، غیر سیاسی و غیر انتفاعی باشند.
اما ربط این امر با حذف لغت «سازمان» در این است که سازمانها که در بدنهی بخش خصوصی و بخش دولتی به وفور یافت میشوند، از نگاه سیستماتیک و همچنین روح سازمانی با تشکلها تفاوتهای زیادی دارند. گویی هر یک برای سیارهای جداگانه هستند که با ماموریتی متفاوت به زمین آمدهاند. بر همین مبنا آموزش سازمانی اعم از مدیران یا سایر منابع انسانی هم در تشکلهای مردمی تفاوتهای عدیدهای با سایر سازمانها دارد. شاید همین تفاوت بزرگ است که کار در حوزهی انجیاویی را امری تخصصی و حرفهای میکند. مدیرانی که دههها در این حوزه تخصص دارند و مدیریت موسسات نیکوکاری را نیز تجربه کردهاند و منابع انسانی که با آموزش مستمر در مسیر یادگیری قرار دارد و به صورت مدوام به آن ادامه میدهد.
در سالهای اخیر نیاز به استانداردسازی فعالیتها و آموزش مدیریت سازمانهای مردم نهاد موجب تولد مجموعههایی شده است که با ماموریت آموزش و استاندارد خیریهها پا به اکوسیستم انجیاویی ایران گذاشتهاند. البته پیش از این نیز معدود موسساتی همین خدمت را به سمنها ارائه میکردند که به دلیل شناخت کم از فضا و مناسبات فعالان اجتماعی مجبور به کنارهگیری و پایان دادن به کار خود شدند. اما اینک ظرفیتهای مغفول برای کار حول سازمانهای مردم نهاد که اندازهاش اصلا هم کم نیست میل به آموزش مدیریت در تشکلها را به رقابتی گرم و جذاب تبدیل کردهاست. به این صورت که این سازمانها با ارائهی خدماتی بعضا رایگان مشغول ایجاد مرجعیت آموزش مدیران خیریهها هستند و در کنار آن میکوشند تا موسسات نیکوکاری در ایران حرفهایتر اداره شوند تا در نتیجهی آن جریان عظیم مشارکتهای مردمی و کمکهای نقدی در راه عاقلانه و حرفهای تری هزینه شود. بر آنیم تا در آینده نزدیک در گزارشات خبری به کم و کیف کار این موسسات نیز بپردازیم و روال کار و نوع آموزش سمنها را از زبان خودشان روایت کنیم تا ضمن ایجاد مسیری برای معرفی این جنس از خدمات، فرصت برابر را در اختیار سایر سازمانها نیز قرار دهیم.
البته که آغاز هر راهی همواره با آزمون و خطاهای فراوانی همراه خواهد بود. شبیه به آنچه در اکوسیستم استارتاپی به وفور مشاهده میشود. از طرفی دیگر موسسات نیکوکاری اما چالشهای فراوانی برای پیوستن به این مجموعهها و بهرهگیری از متدهای مدیریت نوین خیریهها دارند. نبود ساختار درست مدیریتی و چارت سازمانی استاندارد موجب شده مدیران و منابع انسانی با انبوهی از فعالیتهای غیرمفید و کم اثر روزهایشان را هدر بدهند و به سراغ مدیریت مدرن مجموعههایشان نروند. اتفاقی که دیر یا زود میبایست به آن تن بدهند و با ساختار کهنهی مدیریت هیاتی سازمانشان خداحافظی کنند.
در آخر تمامی این کنشها منجر به پویایی فضای اجتماعی و فعالیت در قالب تشکلهای مردمی خواهد شد، اتفاقی که به واسطهی آن مشارکت مردم در ادارهی شهر و سایر مناسبات انسانی به صورت کنشگرانه و مثبت به ثمر خواهد نشست.
* علی اکبرزاده، سردبیر عصر تشکل